رجینالد فردا به رودزیا برمیگردد و امروز آخرین روز او در انگلیس است. اما فکر «رجی» همچنان پیش «آن» است؛ دختری که دوستش دارد. رجی برای خداحافظی به نزد «آن» میرود. «آن» با دیدن او میخندد. سپس رجی به «آن» میگوید که فردا برمیگردد. هر دو به کبوترهای «آن» نگاه میکنند. یک جفت کبوتر خانگی در قفس. «آن» میگوید که چگونه «آقای کبوتر» همیشه دنبال «خانم کبوتر» میدود. رجی ناگهان از او میپرسد که آیا دختر هم او را دوست دارد یا نه؟ و «آن» میگوید نمیتواند که با او ازدواج کند. دختر فکر میکند عاقبت این ازدواج هم چیزی مثل عاقبت کبوترهاست. اما رجی از اینکه رد شده سخت دلش شکسته. میخواهد آنجا را ترک کند. دختر از او می پرسد که چرا ناراحت است، اما رجی فقط میخواهد آن خانه را ترک کند. بالاخره پا به دو میگذارد. و همانطور که در حال دور شدن است، صدای بقبقویی از ایوان بلند میشود که او را خطاب میکند: «برگرد، آقای کبوتر، برگرد». رجی سر برمیگرداند. «آن» است.
موضوع | رمان غیرفارسی |
نویسنده | کاترین منسفیلد |
مترجم | شیرین تعاونی (خالقی) |
تعداد صفحات | 125 |
قطع جلد | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تيراژ | 700 |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1403 |
عنوان اصلی | Mr and Mrs Dove |
طراح جلد | |
زبان اصلی | انگلیسی |
مجموعه | جهان کلاسیک |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد