دمتریو زبالهجمعکنِ شیفت صبح شهرداری، هر روز کلهی سحر، وقتی که شهر هنوز در خواب است، با همکارش ال نگرو راهی خیابانها میشود تا شهر را آب و جارو کند. در این میانه اگر فرصتی باشد، آنها برای صرف صبحانهای کوتاه به خود استراحت میدهند. دمتریو و ال نگرو هر روز به یک مکان مشخص میروند؛ آنجا که «پونی» روزنامهفروش بازنشسته سر جای همیشگی خود نشسته است. اما وقتی که شب میشود ال نگرو به سراغ شغل دومش میرود و در نهایت به نزد همسر و بچههایش برمیگردد. این دمتریو است که شبهایش را در تنهایی صرف سرهم کردن پازلهایی میکند که باریلوچه، خانهی دوران کودکیاش را در پاتاگونیا به تصویر میکشد. او خودش را با تصاویری از دریاچه، جنگلها و کوههای یک شهر کوچک روستایی در آن سوی آرژانتین سرگرم میکند. انگار که این مراسم شبانه برای او بهانهای است تا هرشب گذشتهاش را مرور کند و با فقدان جوانی دلپذیرش، به ویژه عشق گذشتهاش، دست و پنجه نرم کند.
موضوع | نولای غیرفارسی |
نویسنده | آندرس نئومان |
مترجم | فرناز حائری |
تعداد صفحات | ۱۴۷ |
تیراژ | ۵۰۰ |
نوبت چاپ | ۱ |
سال چاپ | ۱۴۰۴ |
عنوان اصلی | Bariloche |
طراح جلد | سیاک پورجبار |
زبان اصلی | اسپانیایی |
مجموعه | برج بابل |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد