آیا مارکسیسم مُرده است؟ آیا گذشته واقعاً درگذشته است؟ دریداد در سال ۱۹۸۹ گفته بود «میخواستم زمانش که فرابرسد، مارکس را به سبک و سیاق خودم قرائت کنم.» چهار سال بعد، پس از فروریختن دیوار برلین و فروپاشی شوروی، کنفرانس «مارکسیسم به کجا میرود؟» بالاخره این فرصت را در اختیار او گذاشت تا مارکس را به سبک و سیاق خودش بخواند. بنابراین کتاب «اشباح مارکس» که در دههی ۹۰ میلادی و در اوج گفتمان «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما نوشته شد، پیش از هرچیز پاسخی است به ادعای مرگ ایدئولوژیها پس از فروپاشی بلوک شرق. دریدا برخلاف جریان غالب، نه تنها مارکس را درگذشته و مدفون نمیبیند، بلکه ادعا میکند که شبحِ او بیش از همیشه در جهان حاضر و سرگردان است. و از قضا همین اشباحاند که آینده را رقم میزنند.
او در آغاز کتابش با الهام از نمایشنامهی هملت شکسپیر، از حضور «شبحگونه»ی گذشته در اکنون سخن میگوید. در اصطلاحپردازی خلاقانهاش، مفهومی به نام «هانتولوژی» را وارد میکند (ترکیبی از haunting به معنای تسخیر و ontology به معنای هستیشناسی) تا نشان دهد که تاریخ و ایدهها هرگز بهطور کامل نمیمیرند، بلکه به شکل شبحواری در حال و آینده بازمیگردند. اشباحی که ما را احاطه کردهاند و به بازاندیشی، پرسش و حتی مقاومت وامیدارند.
دریدا بر آن است که مارکسیسم نه بهعنوان یک ایدئولوژی بسته، بلکه بهمثابهی یک «وظیفهی اخلاقی» باید بازخوانی شود. در جهانی که هنوز مملو از فقر، بیعدالتی، بهرهکشی و بحرانهای زیستمحیطی است، صدای مارکس هنوز چیزی برای گفتن دارد. او مارکسیسم را نه برای احیای دولتهای توتالیتر، بلکه برای بازگشایی امکاناتی برای نقد رادیکال سرمایهداری احضار میکند.
کتاب همچنین مفاهیمی چون سوگواری و بدهی را با فلسفهی سیاسی در هم میآمیزد. بدهیای که دریدا به آن اشاره میکند، بدهی ما به مارکس یا حداقل به نوعی «روح مارکسیسم» است. این تأمل در مورد بدهی و مرگ، زندگی و میراث، بیش از هر چیز تأملی در مورد سوگواری است. از منظر او، سوگواری برای مارکس و آرمانهای انقلابی باید فعال و مولد باشد نه فراموشکارانه. ما به این گذشته بدهکاریم؛ و این بدهی نهتنها مالی، بلکه اخلاقی و سیاسی است. او در برابر جهانیشدن سرمایهداری، ایدهی «بینالملل نوین» را مطرح میکند: شبکهای غیرمتمرکز و جهانی از مقاومتها، روشنفکران، فعالان و مردم عادی که فراتر از دولتملتها، برای عدالت اجتماعی، آزادی، و کرامت انسانی میکوشند… انتشار این کتاب با واکنشهای انتقادی برخی از روشنفکران چپ نیز روبرو شد و پای چهرههایی چون نگری، ایگلتون، ماشره، جیمسون و دیگران هم به میان کشیده شد. انتقادهایی که با پاسخ دریدا همراه شد و همه در کتاب «مارکسیسم بدون مارکسیسم» در دسترس است.
موضوع | فلسفهی مارکسیستی |
نویسنده | ژاک دریدار |
مترجم | نادر خسروی |
تعداد صفحات | 368 |
قطع جلد | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نوبت چاپ | ۱ |
سال چاپ | 1404 |
عنوان اصلی | Specters of Marx |
طراح جلد | فواد فراهانی |
زبان اصلی | فرانسوی |
مجموعه | مطالعات فلسفی |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد