آقای «ادوارد زاکسبرگر»، شاعری فرتوت است که روزگاری یک دفتر شعر با عنوان «پیادهرویها» چاپ کرده و حالا حتی خودش هم دیگر یادش نیست که اصلا به عمرش شعر میگفته! او به نقش جدید خود ـ یک کارمند دونپایه ـ کاملاً خو گرفته. اما یکروز، وقتی از محل کارش برمیگردد، جوانی را در خانه ملاقات میکند که مدعی است او و دوستانش شاعر پیر را میشناسند و شیفتهی دفتر شعرش هستند. جوان، که دبیر یک انجمن ادبی است نسخهای از این دفتر را در یک دستدومفروشی پیدا کرده و حالا از آقای زاکسبرگر میخواهد که به جلسات آنها رفت و آمد کند. او اگرچه از شعرهای این شاعر جوان سر در نمیآورد اما دعوتش را میپذیرد. با اینهمه ماجرا وقتی بیخ پیدا میکند که شاعران جوان در آستانهی یک رویداد از او میخواهند تا او نیز شعری بنویسد. اما شاعر پیر سالهاست که حتی یک کلمه شعر هم ننوشته است...
موضوع | رمان غیرفارسی |
نویسنده | آرتور شنیتسلر |
مترجم | ناصر غیاثی |
تعداد صفحات | 108 |
قطع جلد | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تيراژ | 500 |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1397 |
عنوان اصلی | Spater Ruhm |
طراح جلد | فواد فراهانی |
زبان اصلی | آلمانی |
مجموعه | جهان کلاسیک |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد