آنچه که پیش از هرچیز نوشتههای صدر را از آثار دیگر منتقدان فیلم متمایز میکند، جسارت او در نوعی نوشتارِ صمیمی و مواجههای سراپا شخصی با سینماست. برای او خاطرۀ فیلمها از خاطرات زندگی جدا نیست. تا آنجا که میشود این زندگی را با فیلمها به یاد آورد. برای همین هم ابایی ندارد از اینکه وقتی دربارۀ فیلمها حرف میزند از خودش بگوید. او در این کتاب به سراغ محبوبترینهای سینماییاش رفته. شمایلهایی چون آلن دلون، آنا کارینا، آنتونی کویین، جان وین. یا فیلمسازانی چون دیوید لینچ، تارانتینو، ارسن ولز، تروفو. همچنین از فیلمهای محبوبش قلم زده: «بر باد رفته»، «دیو درون» یا «رویابینها». اما در همۀ این نوشتهها انگار میخواهد خودش را توضیح بدهد و فاش کند. او چه در فوتبال و چه در سینما میل عجیبی به بازگشت داشت. انگار که کشف و توضیح هرچیزی برایش تنها در پیوند آن با خاطرهای از گذشته ممکن میشد. پس اصلاً عجیب نیست که چنین نامی بر کتابش گذاشته باشد.
از آنجایی که بخش مهمی از نوشتهها و نقدهای حمیدرضا صدر اصلاً شباهتی به شیوهی معمول نقدنویسی سینما در ایران ندارد، او را باید از معدود منتقدانی دانست که نقد را به چشم متنی میدید که میتوانست همپای فیلم به اثر هنری بدل شود. این مجموعه همهی کارنامهی سینمایی صدر نیست و آنچه که آنها را در کنار یکدیگر نشانده نزدیکیشان به فرم ادبی جستار است. همان گونهای از نوشتار که صدر آن را در مقابل فرم تنگ و محدود متداول «نقد فیلم» برگزیده بود و برای پرسهزنیهای خلاقه و شخصی خود در دنیای تصویر مناسبتر میدید.
در این جستارها رد پای شخصی راوی را آشکارا میتوان دید. گاهی جنبههایی از زندگی نویسنده به چشم میآید. نویسنده خواننده را مدام به دیدن و دوباره دیدن فیلمها دعوت میکند و راهی پیش روی او میگذارد که برای سر در آوردن از دنیای فیلم، فیلمساز و بازیگر به کارش خواهد آمد. شیفتگی و شوق نویسنده در این نوشتهها بدان حد رسیده که باور کنیم او همین فیلمها و فیگورهای آشنا را به چشم دیگری دیده است. او لحظههایی از خودش، زندگیاش و شوق همیشگیاش را مدام وارد متن میکند و از یاد نمیبرد که خواننده در چنین نوع نوشتهای حتما به نوع نگاه و بینش و تأمل نویسنده دقت میکند؛ به لحظهای که کشف رمز و رازهای بازی یک بازیگر یا یک فیلم به زندگی نویسنده پیوند میخورند و معناهای تازهای میآفریند.
حمیدرضا صدر منتقد سینما بود و فوتبال را هم از منظر تاریخ و جامعهشناسی مطالعه میکرد. ناداستان مینوشت و رمانهایی را که دوست داشت به فارسی ترجمه میکرد. عمدهی شهرت صدر، دستکم در ده سال آخر زندگیاش، به نقدها و نوشتههای پرشورش دربارهی فوتبال و ناداستانهایی برمیگشت که بر پایهی تاریخ شکل گرفته بودند.
موضوع | سینما.جستار |
نویسنده | حمیدرضا صدر |
مترجم | |
تعداد صفحات | 452 |
قطع جلد | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
تيراژ | 1000 |
نوبت چاپ | 4 |
سال چاپ | 1401 |
عنوان اصلی | |
طراح جلد | سعید فروتن |
زبان اصلی | فارسی |
مجموعه | کولاژ |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد