آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشی مشتق از واژهی یونانی آنارخیا به معنای «بدون رئیس» است. با این مقدمه، رویکرد عام آنارشیستها نیز تأکید بر این نکته است که میتوان بدون ساختارهای مقیدکننده یا محدودیتزا زندگی سعادتمندی را تجربه کرد... ظهور شیوهی تولید سرمایهداری و تثبیت انعطافناپذیر طبقات جدید بود که واکنشهایی را از سوی اندیشمندان، هنرمندان و مبارزان سیاسی و اجتماعی در پی داشت. آنارشیسم نیز به مثابه فلسفهی سیاسی و در صورتبندی یکی از این واکنشها همواره در پی آن بود که آرمانشهری عاری از اعمال قدرت را در هر شکل آن با جایگزین کردن همکاری به جای رقابت توصیه و تجویز کند. کسانی که در برابر شیوههای رایج حکومترانی نگاهشان را بر آنارشی میدوختند به دنبال حذف قدرت سیاسی و قهار دولت بورژوا بودند که یکی از پایههای تثبیت جامعهی طبقاتی بود.
اما آنارشسیم نیز مانند همهی مکتبها، هم از لحاظ نظری و عملی و هم از نظر تاریخی و جغرافیایی، روایت واحدی نداشته و گاه در اردویش تفاوتهای فراوانی بروز کرده است. بررسیهای جرج وودکاک در کتاب آنارشیسم در عین حال که به بعد نظری آنارشیسم، با درنگ بر اندیشمندانی چون پرودون، کروپوتکین و باکونین، تولستوی، هاکسلی و اورول میپردازد، از سوی دیگر نیز به فعالیتهای عملی و میدانی آنها در طول یک قرن گذشته نظر میافکند و مراحل مختلف عمل آنارشیستی را از ۱۸۷۲ تا ۱۹۳۹ میلادی میکاود تا از این گذر جریانهای گوناگون ملی و بومی را در کشورهای مختلف جهان تا اواخر قرن بیستم میلادی مورد بررسی قرار دهد.
وودکاک از گذرِ ایستگاههای تاریخی-مفهومی آنارشیسم نشان میدهد که تفاوت میان مکاتب گوناگون آنارشیستی اگرچه در نظر اول چشمگیر میآید، اما دو قلمرو نسبتاً محدود بیشتر نیست: شیوههای انقلابی و سازماندهی اقتصادی. چون اگرچه آنارشیستها بر سر نظریاتشان در بهکارگیری روشهای نیل به دگرگونیهای اجتماعی با هم اختلاف نظر دارند، اما در برخورد با دولت تقریباً متحدند. وودکاک از منظر آنارشیستها پرسشی بحثبرانگیز مطرح میکند: «آیا جامعهای برابریخواه را میتوان به دست احزاب سیاسی - حتی از نوع کارگری - که هدفشان بهچنگآوردن ماشین دولت است پی ریخت؟» او در بخش دوم کتاب میکوشد نسبت ایستگاههای مفهومی آنارشیسم را در تجربه و در قامت جنبشهای آنارشیستی در کشورهای مختلف نشان دهد: از شورش «گروه خشمگینان» در انقلاب فرانسه و سپس در سال ۱۷۹۳ تا جنبشهای آنارشیستی - از عرصه سیاست و اقتصاد تا هنر، فرهنگ و ادبیات- در کشورهای مختلف ازجمله فرانسه، ایتالیا، روسیه، اسپانیا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. آنچه روشن استن اینکه در دو دههی اخیر، اندیشههای آنارشیستی بار دیگر سربرآوردهاند و بسیاری را مسلح به ایدههایی کردهاند که با آنها نهادها و تشکیلات دستراستی و سوسیالدموکرات را برهمزنند. کسانی همچون سال نیومن، تاد می، لوئیز کال، وین پرایس، دیوید گریبر و حتی سایمون کریچلی و متفکران دیگری که تحت عناوین مختلف درصدد احیای نظری این جنبش فکریاند؛ از «آنارشیسم جدید» گرفته تا «نوآنارشیسم» و «پستآنارشیسم». وضعیتی که شاید در نگاه اول نشان از مواجههی تناقضآمیز آنارشیستهای جدید با مفهوم، تاریخ، تعهد و التزامهای اندیشههای بنیادینشان دارد، اما هرچه باشد در عمل خود گواهی است بر تصدیق ادعای آنارشیسم.
موضوع | فلسفه.مطالعات فلسفی. فلسفهی چپ. آنارشیسم |
نویسنده | جرج وودکاک |
مترجم | هرمز عبداللهی |
تعداد صفحات | 559 |
قطع جلد | رقعی |
نوع جلد | گالینگور |
تيراژ | 700 |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1400 |
عنوان اصلی | Anarchism: a history of libertarian ideas and movements |
طراح جلد | فواد فراهانی |
زبان اصلی | انگلیسی |
مجموعه | مطالعات فلسفی |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد