صفحه محصول
زنی نشسته وسط میدان الکساندرپلاتز و معلوم نیست به خاطر یادآوری گذشته گریه میکند یا اضطراب آینده. زنی تنها و پا به سن گذاشته که بهتازگی و با مشقت بسیار مهاجرت کرده و حالا پیِ چند نفر آشنای قدیمی میگردد تا شاید به کمک آنها بتواند زندگی تازهای برای خودش دستوپا کند. او مدام در گذشتهاش غوطه میخورد و به دنبال پاسخی برای سؤال خود میگردد: آیا همسرش دو دهه پیش واقعاً به دلیل فشارهای امنیتی بود که به آلمان مهاجرت کرد یا دلایل دیگری هم در این طرد دخیل بود؟ او یکدور همهی «آدمهای زندگی قبلی»اش را مرور میکند تا ببیند که هرکدامشان کجا چهکار کردهاند...
موضوع | رمان فارسی |
نویسنده | فریبا وفی |
مترجم | |
تعداد صفحات | 268 |
قطع جلد | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نوبت چاپ | |
سال چاپ | 1404 |
عنوان اصلی | |
طراح جلد | فواد فراهانی |
زبان اصلی | فارسی |
مجموعه | کتابهای قفسهی آبی |
ارسال نظر
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد