از هومر تا غزه: روایت کتاب‌ها در بزنگاه‌های تاریخ جنگ (بخش اول)

از هومر تا غزه: روایت کتاب‌ها در بزنگاه‌های تاریخ جنگ (بخش اول)

نازی‌ها کتاب‌ها را به آتش کشیدند؛ ایالات متحده آن‌ها را برای سربازانش فرستاد؛ و اسکندر کبیر، هیتلر و استالین همگی از شیفتگان کتاب بودند. چطور می‌توان این تناقضات را درک کرد؟

نویسنده: کلودیا روث پیرپونت

 

بخش اول

 

در کریسمس سال ۱۹۳۹، تنها چند ماه پس از آغاز جنگ جهانی، کتابفروشی‌های لندن حسابی شلوغ بودند. جنگ، مردمی را به سمت کتاب‌ها کشانده بود که تشنه‌ی دانستن درباره‌ی تسلیحات، هواپیماها و ماهیت کشوری بودند که بار دیگر به دشمن تبدیل شده بود. اعتماد به نفس بالا بود و کنجکاوی، به‌اندازه‌ی ترس، بر فضا غالب بود. در میان عناوین جدید، کتاب «من با یک آلمانی ازدواج کردم» به چاپ پنجم رسیده بود و طنز مصور «آدولف در سرزمین عجایب» که با الهام از لوئیس کارول نوشته شده بود ظرف چند روز نایاب شد. کتابی که هیتلر را در شمایل کودکی سیبیلو و یک موش یهودی را که در اردوگاه کار اجباری نشان می‌داد. ناشران، با غرور اظهار می‌کردند که انگلیسی‌ها چقدر با آلمانی‌های کتاب‌سوز متفاوتند، و نسخه‌ی تازه ترجمه شده و کامل «نبرد من» را منتشر کرده بودند که به سرعت به فروش می‌رسید؛ حق‌الامتیاز آن نیز به صلیب سرخ اختصاص داده می‌شد که کتاب‌ها را برای اسرای جنگی بریتانیایی می‌فرستاد. تابستان بعد، پس از فروپاشی کاملاً غیرمنتظره‌ی فرانسه، وقتی بمب‌ها شروع به باریدن کردند و سیاستمداران هشدار دادند که حمله‌ی آلمان قریب‌الوقوع است  و حتی چرچیل نیز پرسید «آیا این داستان طولانی جزیره‌ی ما بالاخره به پایان خواهد رسید؟»، مردم اعتراف کردند خواندن دیگر برایشان دشوار شده است.

اما نه؛ خواندن غیرممکن نبود. با ادامه‌ی جنگ، رمان‌های آمریکایی درباره‌ی جنگ‌های پیشین، مانند «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» و «بربادرفته»، به پرفروش‌ترین کتاب‌ها تبدیل شدند. هنگامی که بمباران‌ها هزاران نفر از اهالی لندن را مجبور به پناه گرفتن در ایستگاه‌های زیرزمینی قطار شهری کرد، اغلب کتابخانه‌های کوچکی برای تقویت روحیه‌ی آن‌ها ایجاد می‌شد. یکی از مشهورترین عکس‌های لندن در دوران جنگ، گروهی از مردان آرام و باکلاه را نشان می‌دهد که مشغول بررسی کتاب‌ها در قفسه‌هایی از کتابخانه‌ی بمباران‌شده‌ی یک عمارت در کنزینگتونند که به طرز معجزه‌آسایی هنوز سالم مانده است. همان‌طور که اندرو پتی‌گری، متخصص پرکار بریتانیایی در حوزه‌ی تاریخ کتاب، در اثر خود «کتاب در جنگ» (انتشارات بیسیک) اشاره می‌کند، این عکس تقریباً به طور قطع صحنه‌سازی شده بود؛ اما با این حال، تصویری واقعی از شیوه‌ی استفاده از کتاب‌ها در دوران فاجعه‌بار را به نمایش می‌گذاشت: به عنوان تسلی و الهام‌بخش، نمادی از مقاومت در برابر توحش و نشانه‌ای از فرهنگی چندصدساله که همچنان امانتی ارزشمند به شمار می‌رفت.

آلمانی‌ها، که زمانی چنان اهل علم بودند و حالا چنین از کتاب‌ها می‌هراسیدند، این نکته را نیز به خوبی دریافته بودند. هراس‌انگیزترین یادگار آن تهاجم برنامه‌ریزی‌شده که هرگز رخ نداد –  عمدتاً به دلیل پایداری غیرمنتظره نیروی هوایی سلطنتی – کتابی است که در سال ۱۹۴۰ به صورت محرمانه تهیه شد. عنوان آن «کتاب اطلاعاتی بریتانیای کبیر»(Informationsheft GrossBritannien)  بود که بعدها به «تهاجم ۱۹۴۰» ترجمه شد. این اثر که توسط اس‌اس تولید شده بود، مجموعه‌ای جامع و دقیق از اطلاعات اساسی درباره‌ی جغرافیا، اقتصاد، سیاست و سایر جزئیات بریتانیا بود که برای یک رژیم اشغالگر کارآمد به حساب می‌آمد. این کتاب راهنمای نگران‌کننده اما با اطمینان خاطر، در پایان خود حاوی یک «لیست ویژه‌ی افراد تحت تعقیب» بود که دربرگیرنده‌ی دو هزار و هشتصد و بیست شهروند بریتانیایی و ساکن خارجی بود که قرار بود به محض به قدرت رسیدن نازی‌ها دستگیر شوند. در میان سیاستمداران، روزنامه‌نگاران، یهودیان و سایرین در این لیست، تعدادی از نویسندگان برجسته از جمله ای. ام. فورستر، ربکا وست، نوئل کاوارد و ویرجینیا وولف نیز حضور داشتند. هیچ‌یک از آن‌ها از وجود نامشان در این لیست خبر نداشتند، گرچه برخی از آن‌ها گمان می‌کردند که هدف قرار خواهند گرفت. ویتا ساکویل-وست، دوست و معشوقه‌ی وولف، و همسرش هارولد نیکلسون (یک مقام دولتی که نامش در لیست بود)، هر دو برای روزی که آلمانی‌ها وارد شوند، قرص‌های حاوی سم با خود حمل می‌کردند.

بررسی و مطالعه‌ی کتاب‌ها کاری بی‌انتهاست، چرا که موضوعاتی که در دل آن‌ها نهفته است پایانی ندارد. حوزه‌ی آکادمیک تاریخ کتاب تلاش می‌کند تا واقعیت‌های مادی کتاب به عنوان یک شیء مانند جنس کاغذ (یا پوست و پاپیروس)، طراحی حروف و سابقه‌ی چاپ را به طور مداوم در کانون توجه خود نگه دارد. با این حال، به ناچار، این حقایق مادی از زندگی ناملموسی که این اشیاء عجیب حفظ می‌کنند، و از تاریخ‌های بزرگ‌تری که کتاب‌ها ناگزیر با آن‌ها پیوند خورده‌اند، جدایی‌ناپذیرند. خوانندگان از دیرباز از مطالعه‌ی کتاب‌هایی که خود درباره کتاب‌ها هستند، لذت برده‌اند؛ آثاری چون «نام گل سرخ»، «انحراف» یا «خیابان چرینگ کراس، شماره‌ی 84». و در زمانی که ادامه‌ی حیات فرهنگ چاپی مورد پرسش قرار گرفته است، کتاب‌هایی که به نقش مهم کتاب‌ها در زندگی ما می‌پردازند، حسی خاص و تأثیرگذار پیدا می‌کنند. این تأثیر، شبیه تصویری است که پتی‌گری در ذهن تداعی می‌کند: یک سرباز آمریکایی که کتابی جیبی و کهنه از جیبش بیرون زده است.

کتاب در دوران جنگ موضوعی بسیار گسترده است، و پتی‌گری به هوشمندی دامنه‌ی بررسی خود را محدود می‌کند. نخستین درگیری‌ای که او به آن می‌پردازد جنگ داخلی آمریکا است، که عمدتاً از آن برای بررسی رمان مهم ضدبرده‌داری هریت بیچر استو، «کلبه عمو تام»، بهره می‌برد. این رمان که در سال ۱۸۵۲ منتشر شد، به خاطر تبدیل خوانندگان گریان به الغاگرایان خشمگین شهرت داشت. فردریک داگلاس تأثیر آن را شگفت‌انگیز، آنی، و جهانی توصیف کرد، و رئیس‌جمهور لینکلن نیز، هنگامی که در سال ۱۸۶۲ با نویسنده‌ی آن دیدار کرد، بنا بر گزارش‌ها او را این‌گونه وصف کرد: «زن کوچکی با کتابی که این جنگ بزرگ را آغاز کرد». پتی‌گری، مانند بسیاری دیگر، این اظهارنظر معروف را ساختگی (اَپوکریفا) می‌داند. او همچنین درباره‌ی تأثیر واقعی رمان بر رویدادها تردید دارد و معتقد است که احساسات الغاگرایانه‌ای که استو برانگیخت، تأثیر کمی بر جنگ داشت و منجر به پیوستن سربازان به ارتش اتحادیه نشد.

حتی لینکلن هم باور نداشت که سربازانش برای از بین بردن برده‌داری اسلحه به دست بگیرند، بلکه هدف آن‌ها حفظ اتحادیه بود – به همین دلیل بود که در مورد آزادی بردگان تردید داشت – و نامه‌های بازمانده از سربازان اتحادیه نیز این موضوع را تأیید می‌کند. با این حال، باید توجه داشت که بسیاری از آن‌ها با ادامه‌ی جنگ، تحت تأثیر آنچه از برده‌داری در جنوب دیدند و عملکرد شجاعانه‌ی سربازان سیاه‌پوست، به طرفداران لغو برده‌داری تبدیل شدند. متأسفانه، به نظر می‌رسد که ادعای پتی‌گری مبنی بر اینکه یکی از پیامدهای اصلی رمان استو، واکنش شدید جنوبی‌ها بود، صحت دارد. نسخه‌هایی از این کتاب در ملاء عام سوزانده شد، و موجی از رمان‌های «ضد تام» منتشر شد که در آن‌ها برده‌داری نظامی ملایم و بی‌ضرر به تصویر کشیده می‌شد و به تصویر خشن استو از زندگی در جنوب پاسخ می‌داد.

نیم قرن تمام پس از انتشار کتاب استو، یک اجرای صحنه‌ای از داستان او، خشم توماس دیکسون جونیور، کشیش باپتیست اهل کارولینای شمالی را چنان برانگیخت که تأثیرگذارترین رمان «ضد تام» تاریخ را با نام «مرد قبیله» (The Clansman) نوشت. این رمان که در سال ۱۹۰۵ منتشر شد، داستان متجاوزان سیاه‌پوست وحشی و انتقام‌جویان سفیدپوست از فرقه‌ی نجیبِ کو کلاکس کلان (Ku Klux Klan) را روایت می‌کرد و توجیهی ظاهری برای بازتفکیک نژادی که در آن زمان تحت قوانین جیم کرو در حال وقوع بود، ارائه می‌داد. در زمانی که دیکسون مشغول نوشتن بود، کو کلاکس کلان دهه‌ها منحل شده بود، اما رمان او – که به عنوان فیلم «تولد یک ملت» اثر دی. دبلیو. گریفیت اقتباس شد  به احیای آن کمک کرد. این شاهکار سینمایی عظیم در سال ۱۹۱۵ اکران شد و کو کلاکس کلان همان سال به عنوان یک نیروی ترور جدید و کینه‌توز، خود را دوباره تثبیت کرد. به شکل شگفت‌انگیزی، صلیب آتشین که شب احیای این گروه، بر فراز کوه استون در جورجیا برافراشته شد -نمادی که سال‌ها عمیقاً در روان ملت ریشه دوانده بود- نه از کو کلاکس کلان تاریخی، بلکه از رمان دیکسون سرچشمه گرفته بود.

«کتاب در جنگ» دامنه‌ی زمانی خود را تا به امروز گسترش می‌دهد، اما پتی‌گری بیشترین و بهترین مطالب خود را به جنگ جهانی دوم اختصاص داده است. او اشاره می‌کند که پدرش افسر نیروی هوایی سلطنتی بوده است. در این بخش از کتاب، او طیف وسیعی از مطالب چاپی را بررسی می‌کند: از نقشه‌ها و جزوات گرفته تا نشریات علمی.

به عنوان مثال، یک دانشمند که برای سازمان اطلاعات بریتانیا کار می‌کرد، تنها با مطالعه‌ی نشریه فیزیک Physikalische Zeitschrift، توانست تشخیص دهد که تا سال ۱۹۴۱، نازی‌ها منابع لازم برای ساخت بمب اتم را به کار نگرفته بودند. این نشریه، فهرست دوره‌های سخنرانی فیزیک را که در دانشگاه‌های آلمان ارائه می‌شد، منتشر کرده بود و مشخص شد که بهترین فیزیکدانان باقی‌مانده در آلمان (پس از اخراج یهودیان) در سراسر کشور مشغول تدریس بودند. این وضعیت به وضوح نشان می‌داد که هیچ تلاش منسجمی از سوی نازی‌ها برای توسعه‌ی بمب در جریان نیست. نازی‌ها ظاهراً این‌گونه استدلال کرده بودند که اگر ساخت بمب برای دانشمندان خودشان این‌قدر دشوار است، پس متفقین «منحط» چگونه می‌توانند چنین کاری انجام دهند؟ در نتیجه، پروژه‌ی منهتن، آن تلاش عظیم و هماهنگ متفقین، از حداقل یازده مقاله درباره‌ی تحقیقات طبقه‌بندی نشده‍ی آلمان در زمینه‍ی شکافت اتمی بهره‌مند شد؛ مقالاتی که در سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ به طور علنی در نشریات فیزیک منتشر شده بودند.

«ما می‌دانیم که در این جنگ، کتاب‌ها سلاح هستند.» این جمله‌ای بود که رئیس‌جمهور روزولت در سال ۱۹۴۲ بیان کرد. یک دهه پیش از آن، هنگامی که نازی‌ها اقدام به سوزاندن کتاب‌ها کردند، بیش از صدها هزار نفر در سراسر ایالات متحده در اعتراض به این عمل راهپیمایی کرده بودند. حالا، اداره‌ی اطلاعات جنگ ایالات متحده پوستری منتشر کرده بود که عکسی از یک مراسم کتاب‌سوزی را با این کلمات قاب گرفته بود: «نازی‌ها این کتاب‌ها را سوزاندند… اما آمریکایی‌های آزاد هنوز می‌توانند آن‌ها را بخوانند.»

در سال ۱۹۴۳، ناشران آمریکایی شروع به تولید «نسخه‌های خدمات مسلح» (Armed Services Editions)  برای سربازان خارج از کشور کردند؛ میلیون‌ها کتاب که آموزش، سرگرمی و حتی لحظاتی از آرامش را فراهم می‌آوردند. این نسخه‌ها فرمت کوچکی داشتند و روی کاغذ سبک چاپ می‌شدند؛ به گونه‌ای طراحی شده بودند که در جیب یک سرباز جای بگیرند و تا حدود شش بار خوانده شدن را تاب بیاورند، چرا که سربازان آن‌ها را به یکدیگر می‌دادند. ابتدا سی عنوان کتاب ارسال شد، هر کدام پنجاه هزار نسخه. به مرور صدها اثر دیگر به این مجموعه اضافه شد و تعداد نسخه‌ها سه برابر شد: داستان، آثار کلاسیک، زندگی‌نامه‌ها، طنز، تاریخ، معمایی، علمی، نمایشنامه و شعر. بسته‌های کتاب به ساحل آنزیو در ایتالیا با هواپیما فرستاده شد، با چتر نجات به جزایر دورافتاده‌ی اقیانوس آرام رها شد، و در بهار سال ۱۹۴۴ در انبارها ذخیره شد تا برای مرحله‌ی آماده‌سازی برای روز دی (D-Day) ارسال شوند. «الیور توئیست»، «خوشه‌های خشم»، زندگی‌نامه‌های جرج گرشوین و بن فرانکلین، وسترن‌هایی از زین گری، ویرجینیا وولف، اوگدن نش، جمهوری افلاطون (نسخه‌ای جدید به زبان انگلیسی ساده)، و کتاب «سگ کنار شومینه» همگی در میان کتاب‌های ارسالی برای سربازان بودند. رمان‌های هیجان‌انگیز و عاشقانه به خصوص مورد استقبال قرار گرفتند، و به نظر می‌رسد پرطرفدارترین کتاب در میان همه، «درختی در بروکلین می‌روید» بوده است. نویسنده‌ی آن، بتی اسمیت، تخمین می‌زد که سالانه حدود هزار و پانصد نامه از سربازان دریافت کرده است.  یکی از سربازان نوشته بود: «من حتی زیر آتش شدید هم به آن کتاب فکر می‌کردم.» دیگری، شاید بهتر از هر کس دیگری، جذابیت کتاب‌ها را در دوران جنگ بیان کرده است: «نمی‌توانم واکنش احساسی را که در این قلب مرده من رخ داد، توضیح دهم.»

این یک باور باستانی است که خدایان غم‌ها، از جمله جنگ‌ها را برای ما می‌فرستند تا داستان‌هایی برای روایت داشته باشیم: «من از اسلحه و انسان می‌خوانم.» ما از طریق داستان‌هایی که به اشتراک می‌گذاریم، خودمان را می‌شناسیم. اگر کتاب مورد علاقه‌تان را به کسی بگویید – مثلاً داستانی درباره کودکی فقیر که در یک آپارتمان کوچک در بروکلین بزرگ می‌شود و برای تحصیل تلاش می‌کند – چیزی درباره خودتان به او گفته‌اید. در سال‌های پس از حملات یازدهم سپتامبر، مجموعه‌ای از کتاب‌ها در دسترس زندانیان زندان نظامی گوانتانامو قرار گرفت؛ زندانی که از سال ۲۰۰۲ تقریباً هشتصد مرد و پسر مسلمان را در خود جای داده است. کتاب‌ها در یک کانتینر نگهداری می‌شدند و زندانیان آن‌ها را در سلول‌های خود مطالعه می‌کردند.

در سال ۲۰۱۰، جلسه صدور حکم برای عمر خدر، زندانی متولد تورنتو برگزار شد. او که بخشی از کودکی‌اش را در پاکستان گذرانده بود، در سال ۲۰۰۲ و در پانزده سالگی در افغانستان دستگیر شد. روانپزشکی که به نفع دادستانی شهادت می‌داد، خدر را یک جهادگرای خطرناک معرفی کرد که بخش زیادی از هشت سال حضورش در گوانتانامو را به حفظ کردن قرآن مشغول بوده است. وکیل مدافع اما در مقابل، خواستار ارائه‌ی لیست کاملی از کتاب‌هایی شد که خدر درخواست کرده بود تا بخواند: «رویاهایی از پدرم» اثر باراک اوباما، «راه طولانی آزادی» از نلسون ماندلا، «راهی طولانی رفته: خاطرات یک کودک سرباز» اثر اسماعیل بئا، و رمان‌هایی از استفنی مایر، جان گریشام و دانیل استیل.  این لیستی نبود که کسی برای یک جهادگرا انتظارش را داشته باشد. این کتاب‌ها دلیل انتقال خدر به زندانی در کانادا در سال ۲۰۱۲ و آزادی چند سال بعد او نبودند، و در نهایت هم او یک عذرخواهی رسمی از دولت کانادا و یک غرامت نقدی قابل توجه دریافت کرد. اما آن‌ها اولین نشانه بودند – که به درستی هم در مطبوعات پوشش داده شد – مبنی بر اینکه او آن کسی نبود که زندان‌بانانش ادعا می‌کردند. این جلسه استماع، نمونه‌ای عجیب و عینی از این ایده بود که کتاب‌ها، حتی در تاریک‌ترین زندان، می‌توانند شما را آزاد کنند.

«ایلیاد» (Iliad) کتاب بنیادین سنت غربی، روایتی از جنگ است – از خشم آشیل و پیروزی خونین بر تروا که ده سال به درازا کشید. این اثر نه تنها نقطه‌ی عطفی بزرگ از روایت شفاهی به نگارش بود، بلکه همان‌طور که قطعات پاپیروس نشان می‌دهند، پرخواننده‌ترین کتاب یونانی در دوران باستان نیز به شمار می‌رفت. ایرنه وایه‌خو، متخصص کلاسیک اسپانیایی، در کتاب خود با عنوان «پاپیروس» (Papyrus) که در سال ۲۰۲۲ توسط شارلوت ویتل ترجمه شد، می‌نویسد که مردم بخش‌هایی از «ایلیاد» را با خود به درون مرگ می‌بردند، در تابوت‌هایشان، گویی که متنی مقدس بود.

یکی از درس‌های بی‌شمار این شعر بزرگ این است که حتی شجاع‌ترین جنگجویان، حتی آنانی که مورد لطف خدایان قدرتمند بودند، نیز نجات نخواهند یافت. انسان «زاده شده تا بمیرد، و از دیرباز برای آن مقدر شده است.» داستان سرشار از خون قهرمانان، درد و هتک حرمت پیکرهای زخمی آن‌هاست، و احتمالاً به همین دلیل است که ایلیاد، بر خلاف اودیسه، در میان کتاب‌های ارسالی برای سربازان آمریکایی قرار نگرفت. با این حال، ایلیاد از دوران باستان به بعد الهام‌بخش سربازان بوده است. گفته می‌شود اسکندر کبیر همیشه آن را نزدیک خود نگه می‌داشت و در فتوحاتش از مصر تا هند، خود را آشیل جدید می‌پنداشت.

کتابخانه مشهور شهر اسکندریه که اسکندر بنا نهاد، در تاریخی نامشخص، چند دهه پس از مرگ زودهنگامش در سن سی‌ودو سالگی (در سال ۳۲۳ پیش از میلاد) تأسیس شد. اما وایه‌خو معتقد است که ایده‌ی این کتابخانه از خود اسکندر نشأت گرفته است. معلم او، که شخصیتی به بزرگی ارسطو، مسلماً عشق به کتاب را در او نهادینه کرده بود. از آن مهم‌تر، این کتابخانه در جاه‌طلبی جهانی و گسترده‌ی اسکندر شریک بود. این مجموعه با هدف گردآوری تمام نوشته‌های شناخته‌شده از تمامی سرزمین‌های شناخته‌شده، که به یونانی ترجمه شده بودند، ساخته شد: تورات عبری، تاریخ‌های فرعونی مصر، و متون طولانی زرتشتی. فتوحات بی‌کران و دانش بی‌کران؛ تسلط کامل بر جهان جغرافیایی و جهان فکری. مردان مسلح همچون سربازان، به سرزمین‌های بیگانه فرستاده می‌شدند تا به دنبال طومارهای پاپیروسی بگردند. اما این کتابخانه، درمان خاص خود را برای نبردهای بیرون از دیوارهایش نیز ارائه می‌داد. هرچند مصریان، یهودیان، یونانیان و دیگران با شدت تمام با یکدیگر می‌جنگیدند، کتاب‌هایشان در آرامش کنار هم بر روی قفسه‌ها قرار می‌گرفتند. این کتابخانه، به عنوان بخشی از یک مجموعه معبد که به الهگان هنر (میوزها) اختصاص داشت، فضایی مقدس بود.

امروز نه از کتابخانه اسکندریه چیزی باقی مانده و نه از مجموعه‌های عظیمش. برخی منابع گواهی می‌دهند که کتابخانه به طور تصادفی در جریان شورشی که توسط برادر کلئوپاترا رهبری می‌شد و ژولیوس سزار آن را سرکوب کرد، سوخت و بدین ترتیب قربانی دور بعدی فتوحات ژئوپلیتیک جهان شد. اما وایه‌خو و دیگران این سناریوی دراماتیک را زیر سؤال می‌برند.  پاپیروس - که از یک گیاه آبزی ساخته می‌شد و ساقه‌هایش را می‌بریدند، می‌بافتند و فشرده می‌کردند تا به یک بستر ثابت برای نوشتن تبدیل شود – شکننده است و در برابر آفت‌ها، رطوبت و گذر زمان آسیب‌پذیر. صرف بی‌توجهی، به همان اندازه که جنگ یا آتش، می‌توانست در طول قرون متمادی که رم برتری یافت و اسکندریه رو به افول گذاشت، این کتابخانه را نابود کرده باشد.

متون باستانی که امروز به دست ما رسیده‌اند، تنها بخش ناچیزی از آن چیزی است که زمانی وجود داشته است. بقای آن‌ها مدیون ترکیبی از شانس محض و تغییرات آهسته‌ی تکنولوژی است. چرا از حدود دویست نمایشنامه‌ای که آیسخولوس و سوفوکل نوشته‌اند، تنها هفت نمایشنامه از هر کدام باقی مانده است؟ وایه‌خو پاسخی جذاب ارائه می‌دهد: جعبه‌های نگهداری طومارهای پاپیروس، بسته به اندازه‌شان، پنج تا هفت طومار را در خود جای می‌دادند. به احتمال زیاد، نمایشنامه‌هایی که اکنون در دست داریم، نماینده‌ی دو جعبه‌ای هستند که به طور اتفاقی از وسیله نقلیه‌ای که قرار بود به محو شدن و نابودی برود، بیرون افتاده‌اند.

قدیمی‌ترین این نمایشنامه‌ها، «ایرانیان» اثر آیسخولوس است که برای اولین بار در سال ۴۷۲ پیش از میلاد اجرا شد. داستان این نمایشنامه نه در گذشته‌ی اسطوره‌ایِ دیگر تراژدی‌های بازمانده، بلکه درست پس از نبرد سالامیس اتفاق می‌افتد. این جنگ چنان واقعی و تازه بود که خود آیسخولوس در آن جنگیده بود تا دموکراسی آتن را از تجاوزات امپراتوری ایران محافظت کند. با کمال تعجب، نمایشنامه‌نویس درام را در پایتخت دشمن شکست‌خورده قرار می‌دهد و پیروزی ارزشمند یونانیان را از دیدگاه دشمنی که عمیقاً انسانی نشان داده شده است، به تصویر می‌کشد: گروهی از مشاوران بدبخت و یک ملکه‌ی رنج‌دیده؛ پیام‌آوری از جبهه که از تلفات وحشتناک پرده برمی‌دارد؛ و امپراتوری‌ای که پر از بیوه‌های جوان گریان است. قدیمی‌ترین اثر موجود تئاتر جهان، درس سخاوتمندانه‌ای درباره جنگ و همدلی خلاقانه است که هنوز منتظر آموخته شدن است.

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)