همه‌ی یک زندگی

همه‌ی یک زندگی

 

یادداشتی بر کتاب «نقاش نابینا» مجموعه اشعار آنا آخماتووا

علیرضا قاسمیان خمسه

.

"همه‌ی شعرها". اولین عبارتی‌ست که روی جلد کتاب "نقاش نابینا" (مجموعه کامل اشعار آنا آخماتووا، با ترجمه‌ی احمد پوری و روشنک آرامش)، نظرم را به خود جلب می‌کند. همه‌ی شعرها برایم به معنای همه‌ی شعرها و همه‌ی سکوت‌هاست که سکوت‌ها به یقین بیشتر است. اینکه کتابِ در دستت، حاوی تمام سطرهای سروده شده توسط شاعری چون آنا آخماتووا باشد، وزنِ آن را سنگین‌تر می‌کند؛ همه‌ی یک زندگی را انگار در دست گرفته باشی و آن هم نه هر زندگی‌ای را.

 

صحبت مبسوط در مورد جهان شعریِ آنا آخماتووا، مجال دیگری می‌طلبد اما بگذارید ابتدا به صورت فشرده چند سطری در مورد جهان شعری این شاعر بزرگ روس بنویسم؛ هرچند این سطرها به روشن کردنِ چند دانه‌ی کبریت می‌مانند برابر یک آتشفشان:

 

آنا آخماتووا چگونه شاعری‌ست؟ پاسخ به این سوال ساده نیست و اتفاقا عظمت آخماتووا در همین استیصالِ ما برای پاسخ گفتنِ به این سوال نهفته است. ما با کثرت (کثرتی البته در عین وحدت) در آثار آنا آخماتووا مواجه هستیم که کنار هم قرار دادنِ تکه‌های این پازل و هویدا کردنِ تصویری منسجم را دشوار می‌کند.

آنا آخماتووا (به خصوص در شعرهای قدیمی‌تر) گاه تحت تاثیرِ همان مکتبی که خود از بنیان‌گذارانش بود (مکتب "آکمه‌ئیسم" که به نوعی برابر "سمبولیسم" قد علم کرده بود و توجه ویژه‌ای به حیطه‌ی محسوسات داشت)، به شکل واضحی به "عینیت" روی می‌آورد و غلظتِ "انتزاعیت" در ایماژهایش رو به کاهش می‌گذارد: تصویرِ جای نیشِ زنبور، دورِ انگشتِ حلقه که حلقه‌مانندی متورم و شکننده را به وجود می‌آورد (از تصاویرِ کتاب). جسارت برای صورت‌بندی چنین تصاویر عینی و ملموسی با توجه به آن بافتِ زمانی-مکانی که شاعر در آن زیست می‌کرده، ستودنی‌ست. (فعلا به ادعاهایی نظیر آن‌چه در "فرهنگ‌‌نامه‌ی شعر و شاعریِ پرینستون" مطرح می‌شود و آکمه‌ئیسم را شکست‌خورده‌ی تمام و کمال می‌داند نمی‌پردازم)

همین شاعر اما گاه زبانی فخیمانه که در آن کفه‌ی ترازو به نفع "انتزاعیت" سنگینی می‌کند بر می‌گزیند و گاه شعرش پر از ارجاعات مختلف می‌شود به فرهنگ‌ عامه، به اساطیر و به شخصیت‌هایی که سایه‌شان همواره بر ادبیات روسیه سنگینی می‌کند (به خصوص "پوشکین" که در جای جای کتاب مفصلا در این باره توضیح داده شده است). آنا آخماتووا در عاشقانه‌هایش زنی‌ست نه منفعل که کاملا کنش‌مند؛ گاه با طعنه، آگاهی خود از نیمه‌ی تاریکِ معشوقه‌اش را به او یادآوری می‌کند و به نوعی آن جایگاه قدیس‌گونه‌ی معشوق در جهان کلاسیک را در هم می‌شکند و برای معشوقه گوشت و پوست و خون و خطاهای "انسانی" قائل می‌شود و گاه انگار چون دانایی کل، ردِ عشق را در این زمینِ پر هرج و مرج دنبال می‌کند و از عاشقان و معشوقه‌ها نه که از خود عشق سخن به میان می‌آورد. منظورم از "کثرت" در ابتدای یادداشت همین حرکاتِ روحِ بی‌قرارِ آنا آخماتووا بود و البته منظورم از "در عین وحدت" این بود که در جای جای سفرهای این روحِ جست و جوگر با زنی مواجه هستیم که زیست‌جهانش در حال تکوین است و نهایتا به جایگاهی که می‌رسد که وقتی می‌نویسد : "من ..."، این "من" گسترده می‌شود و می‌شود "زنِ روس"- "زن" و در نهایت "انسان".

همان‌طور که ذکر کردم بسیار بسیار می‌توان از آنا آخماتووا و وجوه مختلف جهان شاعرانه‌اش نوشت اما برسیم به مبحث ترجمه‌ی این کتاب. ترجمه کتاب از روی متن انگلیسی اتفاق افتاده و در واقع با دو فیلتر با متن اشعار مواجه می‌شویم. باز شاید دوستانی این پرسش را مطرح کنند : آیا اصلا شعر ترجمه‌پذیر است؟! و باز احتمالا جناب احمد پوری به کارنامه‌ی چندین ساله‌شان در زمینه‌ی ترجمه شعر نگاه کنند و لبخند بزنند. طبیعتا اکثر اتفاقاتِ زیبایی‌‌شناسانه‌ای که در بُعدِ صوریِ زبانِ یک شعر رخ می‌دهند، غیر قابل ترجمه هستند اما شعر محدود به بُعد صوری نیست و اینجا مبحث تجربه‌ی مترجم هم پا به عرصه می‌گذارد. اوست که باید بسنجد خواندنِ اشعار کدام شاعر، حتی با وجود بی‌بهره ماندنمان از آن‌چه او در ویترینِ زبانش انجام داده (استفاده از انواعِ نظام‌های موسیقی‌سازِ زبان و ...) هنوز هم می‌تواند برای ما لذت‌‌بخش باشد. کارنامه احمد پوری در تمام این سال‌ها گواهی‌ست بر این حقیقت که او قدرت تشخیص بالایی در این حیطه دارد. جناب پوری خود در یادداشت مقدمه اشاره دارند که بخش عمده‌ی کار بر عهده خانوم روشنک آرامش، دیگر مترجم این کتاب بوده است. هر دوی این عزیزان را برای این جسارت تحسین می‌کنم. رفتن به سراغ ترجمه کتابی چنین مفصل در عصری چنین شتاب‌زده و فست‌فودی خود شبیه شنا کردن خلاف جریان آب است و این روزها چقدر به این پایین نیامدن تا سطحِ سلیقه‌ی عمومی و در عوض جهت دادن به آن و ارتقایش نیازمندیم.

 

ابتدا در مورد متن فارسی اشعار باید بنویسم که روان‌ است، سلیس است و مرا که با خود قرار گذاشته بودم بعد از خواندن دو سوم از اشعارِ هر یک از دفترهای کتاب، این یادداشت را بنویسم، غرق خود کرد و غافل شدم از گذر زمان و به خود که آمدم دیدم تقریبا تمام کتاب را خوانده‌ام.

منظورم از روان بودن چیست؟: شکل سالمِ جمله‌‌بندی‌ها. در جای جای کتاب با این مورد مواجه شدم که دخالتی اگر در طبیعت سطرها، تغییر ارکان جمله‌ای اگر در جایی از یک شعر اتفاق افتاده، صرفا یک زینت نیست بلکه پشتوانه‌ای نظری دارد و برای تاکید یا ضربه‌زنندگیِ بیشتر آن سطر این انتخاب انجام شده است.

منظورم از سلیس بودن چیست؟: یکدستی و تناسب واژگانی. قلمروهای "محاوره"، "معیار" و "آرکئیک" در زبان، گاه مرزهایی دقیق ندارند و شاهد تداخل‌هایی در این بین هستیم. در ترجمه اشعار این کتاب، هارمونیِ لحنِ اشعار حفظ شده و هم در ساحت نحو و هم در ساحت انتخاب مترادف‌ها دقت نظر صورت گرفته است و این حاصلِ چیره‌دستیِ مترجمان و البته آشنایی عمیق‌شان با جهان شعری آنا آخماتوواست. در مقوله گزینش واژگان در هنگام ترجمه، مترجم درواقع مجموعه‌ای از امکان‌ها را برابر خود می‌گذارد‌. بخش مهمی از کار ترجمه شاید همینجا معنا پیدا می‌کند. همینجا که باید با تسلط بر زبان مبدا و مقصد و با در نظر گرفتن فضای کلی آن شعر و البته با نیم‌نگاهی به منظومه‌ی فکری شاعر، از بین امکان‌های موجود، نه نزدیک‌ترین که درست‌ترین را برگزینی. در همان ابتدای کتاب مثلا در ترجمه‌ی عبارت "Windowsill" در شعری مشهور که متن انگلیسی‌اش در دسترس است، عبارت "هره‌ی پنجره" به کار گرفته شده. ترجمه در همین گزینش بین "لبه‌ی پنجره"، "طاقی پنجره" و "هره پنجره" معنا می‌گیرد. در سرتاسر این کتاب حجیم تنها شاید در شش یا هفت مورد با مترجمین از نظر شکل جمله‌بندی یا احیانا مترادفی هم‌سلیقه نبودم و این موارد کاملا قابل چشم‌پوشی‌ست. در نهایت اینکه اشعارِ این کتاب در زبان فارسی هم قلبِ تپنده‌ای دارند.

 

نه که اشعار آنا آخماتووا خودبسنده نباشند اما خواندن بخش مفصل "توضیحات" که در انتهای کتاب آمده، جهان برون‌متنیِ جذابی را برای خواننده فراهم کرده که می‌تواند لذت خواندن اشعار را بیشتر کند. از طرفی بخش دیباچه در شناخت بیشتر آنا آخماتووا و زمانه‌ی او بسیار موثر است. از تصاویر بکر کتاب هم نباید غافل بود که ما را هرچه بیشتر به جهان این شاعر برجسته پیوند می‌زنند.

خواندن "نقاش نابینا"، این کتابِ به تمام معنا نفیس را به تمام علاقه‌مندان به شعر توصیه می‌کنم.

 

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)