حقیقت در معرض خطر است

حقیقت در معرض خطر است

گفت‌وگو با ما جی‌ین، نویسنده‌ی کتاب «رویای چین»

گویی که تحریک‌آمیز بودن استعداد ذاتیِ ما جی‌ین است. در سال ۲۰۱۲، وقتی نمایشگاه کتاب لندن با سازمان عریض و طویلِ دولتی چین -مسئول نظارت و کنترل بر انتشارات و اینترنت – همکاری کرد، او بود که به نشانه‌ی اعتراض، روی صورتش با رنگ قرمز یک X بزرگ کشید و سپس بنا کرد تا نسخه‌ای از کتابش را منقش به یک X قرمز بر روی جلد آن، به رئیس این سازمان تقدیم کند. این کتاب درباره‌ی یکی از تابوترین موضوعات در چین بود: کشتار میدان تیان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹.

ما جی‌ین البته دلایل موجهی برای این عصبانیتش داشت: کتاب‌های او در سه دهه‌ی گذشته در سرزمین مادری‌اش همواره ممنوع بوده‌اند و از آن‌سو نیز در سال‌های اخیر، با بالا ‌گرفتن سرکوب گسترده‌ی مخالفان از سوی رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ، او دیگر اجازه‌ی بازگشت به وطنش را نداشته است.

ما جی‌ین در سال ۱۹۵۳ در شهر چینگ‌دائوِ چین متولد شده و پیش از آنکه بخواهد عکاس خبری باشد کارش را در مسیری مرسوم‌تر، در یک کارخانه پتروشیمی آغاز کرده. او در دهه‌ی ۱۹۸۰، به فضاهای ادبی و هنری زیرزمینی پکن وارد شد و دوباره به نقاشی روی آورد: عشقِ دوران کودکی‌اش که به‌خاطر انقلاب فرهنگی نیمه‌کاره رها کرده بود. از سوی دیگر نوشتن را هم شروع کرد. اما وقتی اولین کتابش، «زبانت را دراز کن» در سال  ۱۹۸۸ منتشر شد -کتابی که ملهم از سفرهایش به تبت بود- شاخک‌های سانسورچی‌های چین تیز شد و همه‌ی نسخه‌های آن از بین رفت. از همان زمان بود که دیگر هیچ‌کدام از کتاب‌هایش در چین اجازه‌ی انتشار نگرفت.

اما آخرین اثر او بی‌‌هیچ حرف و حدیثی یک بیانیه‌‌ی سیاسی است. «رؤیای چین» اصطلاحی است که مستقیماً از ادبیاتِ شی جین‌ پینگ می‌آید، رئیس‌جمهوری که این عبارت را برای توصیف پروژه‌ی «جوان‌سازی عظیم ملّت چین» استفاده می‌کند. «رویای چین» رمانی نیش‌دار و آخرالزمانی است که داستانِ یک رهبر استانیِ خیالی را در چین دنبال می‌کند، مردی که در تلاش است تا به وسیله‌ی سیستم کنترل حافظه، رؤیاهای مردم این کشور را با روایت مطلوبِ پروپاگاندای دولتی جایگزین کند.

اما ما جی‌ین می‌گوید عقب نمی‌نشیند. او به مجله‌ی‌ تایم می‌گوید: «هرگز به خودم اجازه نداده‌ام که از ترسِ عقوبت‌ها، از نوشتنِ چیزی دست بکشم؛ چنین چیزی در ذهن من مرگ ادبیات است.

این گفت‌وگو حاصل 10 پرسش از سوی مجله‌ی تایم و پاسخ‌های نویسنده‌ی چینی به آن‌هاست.

دربارهی کتاب جدیدتان به ما بگویید.

«رؤیای چین» از این ایده آمد که دیدم چین در پرده‌ای از دروغ فرورفته است. میل شدید افشای این دروغ‌ها و نور انداختن به آن‌ها بود که مرا وا داشت تا این کتاب را بنویسم. می‌خواستم آن ظلمتِ پوشیده در هسته‌ی آرمان‌شهرِ تابناکِ شی جین ‌پینگ را برملا کنم...

آیا از زندگی خودتان برای این کتاب الهام گرفتید؟

وظیفه‌ی ما دائوده [شخصیت اصلی کتاب] نه تنها سرکوب خاطرات گذشته، بلکه کنترل بیان در زمان حال نیز هست. تمام زندگی من تحت تأثیر اراده‌ی [دولت چین] به محدود کردن آزادی‌های شخصی و سرکوب آزادی بیان بوده است. در دهه‌ی ۱۹۸۰ وقتی در چین زندگی می‌کردم، مدام به خاطر حرف‌هایی که می‌زدم یا نقاشی‌هایی که می‌کشیدم، بازداشت می‌شدم. این روند تا همین امروز هم ادامه داشته که کتاب‌هایم در آن‌جا ممنوع‌اند.  در نهایت من مجبورم که در تبعید زندگی کنم.

«رؤیای چین» همان عبارتی است که شی جین ‌پینگ و پروپاگاندای او اغلب به کار می‌برد. چرا این عنوان را برای کتاب انتخاب کردید؟

وقتی شی جین ‌پینگ به قدرت رسید و رؤیای چینیِ احیای ملی را اعلام کرد، و متعاقباً وقتی حکومتش را بر پایه‌ی آن ساخت، من شاهدِ این جنایت بودم. این‌که رهبری رویایی را به ملتی تحمیل کند، جنایت است. رؤیاها تجلیِ آزادترین قلمرو روح بشری‌اند.

رؤیای شما برای چین چیست؟

رؤیای من این است که چین روزی به کشوری تبدیل شود که به آزادی بیان احترام می‌گذارد، جایی که اندیشه‌ی مستقل در آن پر و بال می‌گیرد. این البته مربوط به وقتی است که دیگر رژیم توتالیتری بر سر کار نباشد، یعنی جایی که مردم آزادند تا مسیر زندگی خودشان را انتخاب کنند و رؤیاهاشان را در سر بپرورانند. کشوری که هر حیات فردی را محترم می‌شمارد، جایی که مردم در خانه‌هایشان حس امنیت دارند و می‌توانند بی هیچ واهمه‌ای از بازداشت یا سرکوب، عقیده‌های مخالف با ایدئولوژی رسمی را بیان کنند.

بیرون از چین چگونه ارتباطتان را با اتفاقات داخل کشور حفظ می‌کنید؟

راستش، احساس می‌کنم اینجا در لندن بیشتر با آن‌چه در چین می‌گذرد، ارتباط دارم. بیشتر از آن وقتی که در چین بودم و رفتارم زیر نظر بود. از ملاقات با افراد حساسیت‌برانگیز منع می‌شدم. اطلاعات و اخبار مدام توسط فایروال مسدود می‌شد. اینجا اما می‌توانم از طریق اینترنت، همزمان از رخدادها خبردار شوم. اطلاعاتی که در چین محدود یا مسدود شده‌اند، اینجا به‌طور کامل در دسترس من‌اند.

دوست دارید جوانانِ چین که نتوانسته‌اند از اتفاقات تیان‌آن‌من چیزی بدانند، چه چیزی را از این کشتار بیاموزند؟

همه‌ی امیدم این است که جوانان امروز فرصتی را که از آن‌ها دریغ شده، به‌دست بیاورند و به رابطه‌شان را با تاریخ خود بسازند. آن‌ها باید از آن سال‌های سرنوشت‌ساز درس‌های زیادی بگیرند، چون وضعیت امروز [در چین] خطرناک‌تر از دهه‌های گذشته است.

آیا دولت چین در تلاش‌هایش برای اعمال سانسور موفق بوده؟

در حال حاضر، این‌طور به نظر می‌رسد که دستگاه سانسور آن‌ها در حفظ حاکمیت وحشیانه‌ی حزب کمونیست موفق بوده. این حزب بودجه‌ی هنگفتی همراه با ارتشی از سانسورچی‌ها را در اختیار خودش دارد.

امیدوارید که خوانندگان شما از خواندن کتاب‌تان چه بیاموزند؟

ما اکنون در وضعیت آشفته‌ و ناپایداری به سر می‌بریم، جایی که اعتماد به همه‌ی رهبران از دست رفته و حقیقت در معرضِ خطر است. امیدوارم این کتاب نشان دهد که برای آدم‌ها این ضرورتی حیاتی است که هرگز از سوال پرسیدن دست نکشند. اگر از تأمل درباره‌ی گذشته بازبمانید، اگر آن‌چه را که به شما داده می‌شود زیر سؤال نبرید، اگر انگیزه‌های رهبران را به چالش نکشید، همه‌ی ما به سرنوشتی مشترک دچار خواهیم شد: تحت کنترل کسانی قرار می‌گیریم که از ما احمق‌تر و شرورترند.

آیا رویدادهای خاصی در این اواخر بود که شما را به نوشتن این کتاب وا داشت؟

همین کافی است که اخبار چین را بخوانم؛ هر روز چیزی هست که مرا از خشم لبریز کند. اما شاید یکی از جرقه‌های نوشتن این کتاب، از حضور در نمایشگاه کتاب لندن سر بلند کرد، جایی که چین هم مهمان افتخاری آن بود. من در کشوری پناه گرفته‌ام و با خودم گمان می‌کردم که آزادی بیان یکی از ارزش‌های بنیادین آن است؛ اما دیدم که چه‌طور برای سانسورچی‌های ارشد چینی فرش قرمز پهن کردند.

سخنرانی‌ای که سال گذشته قرار بود در هنگ‌کنگ داشته باشید، ناگهان لغو شد. بسیاری معتقدند که انگیزه‌ی سیاسی پشت این اتفاق بود. آیا «رؤیای چین» در هنگ‌کنگ رنگ چاپ به خودش خواهد دید؟

تا به امروز همه‌ی کتاب‌هایم به زبان چینی در هنگ‌کنگ منتشر شده‌اند؛ اما گسترش کنترل حزب کمونیست در بیرون از مرزهایش باعث شده که هیچ ناشری در هنگ‌کنگ جرات انتشار این کتاب را به خودش ندهد.در حقیقت، یک ناشری بود که می‌خواست آن را منتشر کند و ما حتی تا مراحل پایانی‌اش هم پیش رفتیم (کتاب ویرایش شده بود و جلدش هم تأیید گرفته بود). اما ناگهان گفتند که ادامه نمی‌دهند و دلیل روشنی هم ارائه ندادند. تنها چیزی که به ذهنم می‌رسد این است که پیغامی از بالا گرفته‌اند یا خودشان پی برده‌اند که این کار ممکن است برایشان خطرناک باشد. آن‌قدر که احتمال دستگیری‌شان هم وجود دارد، همان‌طور که برای ناشران دیگر در هنگ‌کنگ رخ داده است.

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)