اعتراف‌باز؛ نوع نوینِ خودزندگی‌نگاری در ادبیات فارسی

اعتراف‌باز؛ نوع نوینِ خودزندگی‌نگاری در ادبیات فارسی

سبک‌شناسیِ «اعتراف‌باز» شهلا زرلکی با نگاهی به تاریخ ادبیات اعترافی

الهه آذربایجانی

قدیمی‌ترین نمونه‌ی اعترافات که در ادبیات غرب یک نوع ادبی مستقل به حساب می‌آید، اعترافات آگوستین قدیس است. به طور کلی، اعترافات روسو، آگوستین و المنقذ من‌الضلال غزالی را می‌توان از برجسته‌ترین نمونه‌های ادبیات اعترافی به شمار آورد. با این تفاوت که اعترافات روسو و آگوستین از خاطرات دوران کودکی آغاز می‌شوند و به تبیین و توضیح شکل‌گیری‌ بنیان‌های شخصیتی خود می‌پردازند اما المنقذ من‌الضلال غزالی تنها روایت شکی است که غزالی را به حقیقت می‌رساند. در این پژوهش، اعتراف‌باز شهلا زرلکی به عنوان نمونه‌ی تازه‌ای از اعترافات در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نوع اعتراف‌نامه، زرلکی به خاطرات دوران کودکی خود بازمی‌گردد و بسیاری از موارد و اتفاقاتی را که در شکل‌گیری بنیان شخصیتی وی تأثیر داشته‌اند و نیز بسیاری از حوادث دوران کودکی تا چهل‌وچندسالگی خود را بیان می‌کند. درواقع، اعتراف‌باز روایت احوال شهلا زرلکی از زبان خود اوست و چنین روایتی بهترین محل کشف «خود» دانسته می‌شود.

حسب‌ حال یا زندگی‌نامه‌ی خودنوشت یا اتوبیوگرافی گونه‌ای زندگی‌نامه و شاخه‌ای از آن است که دربردارنده‌ی تاریخ زندگانی یا دوره‌ای از زندگی شخصی است. زندگی‌نامه‌ی خودنوشت در شمار ادبیات اعترافی است. البته با اندکی مسامحه می‌توان خاطره‌نویسی و یادداشت‌های روزانه‌ی شخصی را نیز نوعی زندگی‌نامه‌ی خودنوشت برشمرد.

اتوبیوگرافی‌ها بسته به نویسنده‌ی آن‌ها تفاوت‌هایی با هم دارند. مثلاً ممکن است نویسنده‌ای بیشتر به ذکر وقایع و مشاهدات خود بپردازد و یا به شرح احوال و تجارب و عوالم خویش و نیز بسته به این‌که وی از چه طبقه‌ای است؛ نظرگاه و علاقه‌اش چیست کیفیت و اهمیت این یادداشت‌ها متفاوت می‌شود. گاه خاطره‌نویسی در نمایش حوادث حیات و حتی افکار و احوال درونی خویش صداقتی به خرج می‌دهد و تصویری از خود عرضه می‌دارد و اثر او اعتراف‌گونه‌ای است مانند اعترافات آگوستین و اعترافات ژان ژاک روسو. نخستین کسی که آگاهانه به زندگی‌نامه‌ی خویش پرداخته، ایسوکراتس، خطیب یونانی با کتاب دفاعیات بوده است. بسیاری او را که از شاگردان سقراط بوده بزرگ‌ترین معلم تاریخ یونان می‌دانند. با این‌همه، به اعتقاد بسیاری از منتقدان، نخستین زندگی‌نامه‌ی خودنوشت باارزش، اعترفات آگوستین قدیس است. به‌هرروی، سابقه‌ی پرداختن به حسب‌ حال یا اتوبیوگرافی در زبان فارسی چندان طولانی نیست و دست‌بالا به دوره‌ی قاجار می‌رسد. اصلاً این نوع نویسندگی در ایران بسیار دیرتر از گونه‌های دیگر زندگی‌نامه‌نویسی پا گرفت. نخست به دلیل اختناق و وجود وحشت و هراس و دوم به سبب فروتنی اندیشمندان ایرانی که چندان علاقه‌ای به پرداختن به خود نداشته‌اند. اما قدیمی‌ترین اتوبیوگرافی در ایران، اتوبیوگرافی ابوعلی‌سینا است که آن را بر شاگردان خود املا می‌کرده است و هم‌چنین المنقذ من‌الضلال از امام محمد غزالی که اعتراف‌گونه است.

هم‌چنین در تعریف نوع ادبی اعترافات آمده است که مقصود از اعتراف، روایت شفاهی یا مکتوب است، خطاب به هم‌صحبتی که اعتراف را می‌شنود، دربار‌ه‌ی فرد معترف قضاوت می‌کند و قدرت تبرئه و عفو او را دارد. اعتراف‌ها ابتدا خطاب به خداوند و یا یک اعتراف‌شنو بوده‌اند. به عبارتی، پس از کتاب اعترافات آگوستین، یا خداوند مخاطب روایت‌های اعترافی است یا خوانندگانی که در پی روایتی برای شرح گناهکاری و رستگاری دیگران‌اند. استفان اسپندر معتقد است که هدف فرد معترف گفتن حقیقت محض است درباره‌ی کسی که بهتر از هر کسی او را می‌‌شناسد یعنی خودش و تنها معیار او حقیقت عریان است و معمولاً آن‌چه می‌گوید عریان است اما حقیقت محض نیست. هم‌چنین اسپندر به این نکته هم اشاره می‌کند که همه‌ی اعتراف‌ها از زبان سوژه خطاب به ابژه و از زبان فرد خطاب به جامعه (یا کشیش و آیین) هستند. حتی بی‌باک‌ترین زندگی‌های خصوصی افشاشده‌ی اعترافی در برابر نظام اخلاقی یک زندگی عینی بیرونی است. هم‌چنین روایت اعترافی ثبت نوعی خطای اصلاح‌شده، تلاش راوی برای تثبیت مجدد ارزش‌های جمعی یا توجیه فقدان آن ارزش‌هاست. دنیل بی‌شی، کاربردهای اعتراف در روایت پیوریتن، مخصوصا تجربه‌ی تغییر دین را بررسی کرده و نشان داده است که روایت اعترافی از گفتمان‌های بنیادین فرهنگ عمومی آمریکا محسوب می‌شود. به نظر ریتا فلسکی، اعتراف زنانه روشی برای ارائه‌ی علنی خود است که به جامعه‌ی زنان شکل می‌دهد و پاددانشی مبتنی بر اعتبار تجربه می‌سازد. فوکو نیز درباره‌ی این موضوع بسیار نوشته که چگونه اعتراف در دنیای غرب از راه خواسته‌های نامشروع و تولید دانش درباره‌ی میل جنسی، در خدمت تأدیب سوژه‌ها بوده است.

به طور کلی، توجه پژوهشگران رشته‌های مختلف مانند ارتباطات، مطالعات رسانه، مطالعات فرهنگی و هم‌چنین مطالعات ادبی در چند سال گذشته به شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ‌ها (که فرم‌های جدید اعتراف دیجیتال هستند) و به طور کلی به اینترنت (که دستگاه اعتراف جهانی محسوب می‌شود) جلب شده است.

هم‌چنین گفتنی است که خودزندگی‌نگارها به تمامی رخدادها، رفتارها و فرایندهای روان‌شناختی معنا می‌بخشند؛ چراکه خودزندگی‌نگارها با خوانش زندگی خود در چهارچوب قواعد خودزندگی‌نگاری و گاه خلاف این قواعد، آن‌ها را تغییر می‌دهند و روش‌هایی متفاوت برای تفسیر این متون به مخاطب پیشنهاد می‌کنند. آن‌چه در این پژوهش موردنظر است بررسی اعتراف‌باز شهلا زرلکی از جهت برخی وجوه مهم ساختاری- محتوایی بوده است. از این دیدگاه، اعتراف‌نامه‌ی زرلکی، روایت زندگی زنی چهل‌وچندساله است که با توضیح و تبیین بخشی از وجوه زندگی شخصی و خصوصی خود نشان می‌دهد که روایت اعترافی وی ثبت نوعی خطای اصلاح‌شده، تلاش برای تثبیت مجدد برخی ارزش‌ها و یا توجیه فقدان آن ارزش‌ها است. درواقع سوال اصلی این پژوهش آن است که سبک اعترافی شهلا زرلکی به عنوان نوع نوینی از خودزندگی‌نگاری در ادبیات فارسی چگونه بوده است. لازم به ذکر است که با وجود ناشناخته بودن گونه‌ی ادبیات اعترافی در ایران، اما می‌توان ردپای آیین اعتراف را در ایران باستان نیز دنبال کرد.

اما به هرحال، ادبیات اعترافی در ایران، گونه‌ی ادبی مهجوری محسوب می‌شود که در سال‌های اخیر، یکی از نویسندگان زن ایرانی به نام شهلا زرلکی در این عرصه قلم زده است. شهلا زرلکی خود را اعتراف‌باز نمی‌داند و در همان آغاز کتاب به صراحت اذعان می‌دارد که اعتراف‌نامه‌ی وی در برابر اعتراف‌نامه‌های اعتراف‌بازان بزرگی چون آگوستین و روسو، تنها یک شوخی کوچک با گونه‌ی ادبی مهجور و محبوبش یعنی ادبیات اعترافی است. زرلکی در تعریف گونه‌ی ادبی اعتراف معتقد است که این نوع ادبی نوعی واکنش تدافعی در برابر جهان محکوم‌کننده‌ی بیرون است. نوعی محاکمه و تبرئه‌ی هم‌زمان. پس خود را در بهترین حالت، تنها خودافشاگری دون‌پایه معرفی می‌کند که بازیگر سکوی نمایش خصوصی اعترافات است.   

اعتراف‌باز زرلکی روایتی داستانی است که نویسنده در آن با زبانی قدرتمند و بی‌پروا و از زاویه‌ی روایت اول شخص به بیان اعترافات خود می‌پردازد. زاویه‌ی اول شخص روایت و بی‌پروایی و شجاعت و شهامت نویسنده در تقریر جزئیات پنهان زندگی که بسیاری از ما از گفتن آن‌ها ابا داریم و از اقرارشان طفره می‌رویم، باعث شده است که مخاطب به صورت نزدیک و مستقیم با رفتار و کردار و اعمال نویسنده روبه‌رو بشود و در مواردی حتی به قضاوت او نیز بپردازد. هم‌چنین نویسنده بارها و بارها در حین متن اعترافی خود، مخاطب را با ضمیر «تو» مورد خطاب قرار می‌دهد و از او می‌خواهد در هر کجای این کتاب که از نویسنده و قلم‌پردازی‌اش ملول شد کتاب را ببندد و کنار بگذارد؛ چنان‌که در همان آغاز کتاب می‌گوید:

«تکلیفت را روشن کرده‌ام به خیال خودم. حالا می‌توانی تصمیم بگیری به خواندن یا نخواندن.» و این موضوع در جای‌جای متن کتاب تکرار شده است. همین خصیصه نیز یکی از عواملی است که سبب حضور پررنگ عنصر حقیقت‌نمایی و صمیمت و صداقت در بیان نویسنده می‌شود. به گونه‌ای که زرلکی بدون ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن و با صراحت اذعان می‌دارد که در این کتاب قرار است از زوایای مختلف فرازونشیب‌ها و برخی جزئیات پنهان زندگی‌اش پرده بردارد؛ پس مخاطب مختار است که کتاب را دنبال کند یا آن را ملال‌آور و خسته‌کننده بداند و کنار بگذارد.

با توجه به آن‌که موضوع ادبیات اعترافی، بیانگر بخشی از حقایق و جزئیات پنهان زندگی نویسنده است پس بدیهی است که رخدادها و حوادث نیز در آن با کشمکش‌ها و تناقضات درونی بسیاری همراه باشد چراکه رخدادهای زندگی حقیقی هر انسانی تعارضات و تناقضات بسیاری دارد. زرلکی نیز در اثر خود، این کشمکش‌ها و تناقضات درونی خود و دیگر شخصیت‌های روایت داستانی‌ـ‌اعترافی خود را به بهترین شکل نمایانده است. بنابراین و بر اساس ویژگی‌های مذکور، بارزترین ویژگی ادبیات اعترافی، صداقت و صمیمیت نویسنده در تبیین بخشی از جزئیات، تناقضات، نارسایی‌ها و نابه‌سامانی‌های درونی و حوادثی از زندگی واقعی است که بی‌توجه به قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌ها روایت می‌شود. و شهلا زرلکی نیز در این عرصه پیشرو و موفق عمل کرده است.

یکی از مواردی که در مورد روایت‌های خودزندگی‌نگاری جالب توجه است آن است که نویسنده گاه در تبیین مطالب شخصی به اسناد، منابع و شواهد تاریخی گوناگون برای بررسی رخداد موردنظر خود توجه دارد. گفتنی است که روایت زندگی را نمی‌توان سندی تاریخی در نظر گرفت یا آن را در حد سندی تاریخی فروکاست. به عبارتی روایت خودزندگی‌نگاری به تبیین تاریخ واقعی یک دوره یا رخداد تاریخی خاص نمی‌پردازد بلکه نویسنده واقعیت‌هایی از تاریخ را که به کارش می‌آید با حقیقت سوبژکتیو خود درمی‌آمیزد. هم‌چنین قدرت متن خودزندگی‌نامه‌ای زرلکی در گرو روش خاص قصه‌گویی وی است. به عبارتی، زرلکی در این روایت، با ارائه‌ی جزئیات فراوانی از زندگی زیسته‌ی ملموس خود، تصویری از خود در مقام یک اعتراف‌باز عرضه می‌کند که مشغول بحث و گفت‌وگو درباره‌ی جایگاهش است. چنان‌که استنلی فیش گفته است: خودزندگی‌نامه‌نویس‌ها نمی‌توانند دروغ بگویند چون هرچه بگویند، هر قدر هم نادرست باشد، چه خودشان بدانند و چه ندانند، حقیقتی را درباره‌‌شان افشا می‌کند. به عبارتی، هر پاره‌گفتار در متن خودزندگی‌نامه‌ای حتی اگر دقیق نباشد یا تحریف‌شده باشد، توصیف جنبه‌ای از شخصیت نویسنده است.

تجربه‌ی زیسته‌ی نویسنده مهم‌ترین مدرکی محسوب می‌شود که آثار حوزه‌ی خودزندگی‌نامه‌ای بر آن تکیه می‌کند و درواقع استناد به همین تجارب زیسته باعث می‌شود که در این نوع ادبی، خواننده، تجربه‌ی راوی را مرجعی معتبر و دارای صلاحیت قلمداد کند. هم‌چنین در بیشتر متن‌های خودزندگی‌نامه‌ای تناقض وجود دارد و علت آن گذشته از برخی ابعاد سیاسی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و... می‌تواند به این دلیل باشد که در تجربیات زیسته‌ی هر انسانی، تناقض وجود دارد. به‌هرحال نویسنده‌ی بخشی از تجربیات زیسته‌ی خود را با استناد به حافظه یا بایگانی‌های متعدد به‌خاطرآوری چون آلبوم‌های خانوادگی، عکس‌ها، اشیا‌، داستان‌های خانوادگی و شجره‌نامه‌ها به خاطر می‌آورد و بخش‌هایی از آن را با قصه‌گویی به دیگران منتقل می‌کند.

گفتنی است که خودزندگی‌نامه‌نویس‌ها اغلب برای قصه‌گویی درباره‌ی رویدادهای دنباله‌دار روایت خودزندگی‌نامه‌ای خود از مدل‌های مختلف هویتی بهره می‌گیرند. در اعترافات زرلکی نیز وی خود را با استفاده از مدل‌های هویتی متفاوتی معرفی می‌کند: «عروسک کوکی که با باتری قلمی کار می‌کند»، «لری که خون مغول در رگ‌هایش جاری است»، «یک دختر سربه‌هوای پانزده ساله»، «بچه‌ی خنگ در روز اول مدرسه»، «خجالتی ترسو» و...

بدن که سرچشمه و پایگاه شکل‌گیری گفتارهای خودزندگی‌نامه‌ای است همواره در خودزندگی‌نگاری‌ها وجود دارد و خوانش‌های انتقادی می‌تواند فرم‌های رمزگذاری‌شده برای ارائه‌ی بدن را از این متون استخراج کنند. خودزندگی‌نگارها با کاوش بدن و بدن‌مندی به مثابه‌ی پایگاه‌های دانش و تولید آن، چند کار انجام می‌دهند: مذاکره و چانه‌زنی درباره‌ی برخی هنجارهای فرهنگی که تعیین می‌کنند کدام کاربردها شایسته و مناسب بدن هستند؛ بررسی و تغییر قوانین و هنجارهایی که ارتباط بدن با مکان‌ها، رفتارها و سرنوشت‌های خاص را رقم می‌زنند؛ بازآفرینی و آمیختن برخی گفتمان‌های فرهنگی که هنجارهای فرهنگی بدن‌مندی را تعریف و مشخص می‌کنند یا بازخواست این گفتمان‌ها. برخی از راویان زندگی، طرح خودپژوهی خود را به روش خاصی صورت‌بندی می‌کنند. به عبارتی هر راوی ساختار خاصی از خودشناسی را برای خود می‌سازد و بسط می‌دهد و این مسئله رفته‌رفته منجر به «خودشناسی» وی می‌شود. برای نمونه زرلکی در دفاعیه‌ی پایانی اعتراف‌بازش، پس از اعتراف‌های مکرر و به عبارتی، شناخت خود، به این نتیجه می‌رسد که گناه بزرگ او ناتوانی در اعتراف است و می‌گوید:

 

«گناه بزرگ من ناتوانی است. ناتوانی در اعتراف کردن. می‌خواهم اعتراف کنم به ناممکن بودن اعتراف. تا این‌جای کار فهمیده‌ام چه تقلای بی‌ثمری است بازی با دم شیر ادبیات اعترافی. هنگام نوشتن این سطرها بزرگ‌ترین اسارت زندگی‌ام را تجربه می‌کنم. می‌دانی خواننده‌ی عزیزتر از جان! چیزهایی هست که نمی‌شود نوشت. چاره‌ای نیست باید بپذیرم که در حال غرق شدن در بحر بی‌کرانه‌ی اعتراف‌بازی‌ام. این وامانده هیچ ساحل امنی ندارد. آدم را می‌کشد توی خودش و غرق می‌کند. برای هیچ‌و‌پوچ. مرگی پاک در راهی پوک. تقلای بی‌ثمری است. چیزی دست آدم را نمی‌گیرد که هیچ، تازه ممکن است آبروی داشته‌نداشته‌ات هم بر باد برود. من ابله تازه فهمیده‌ام که نمی‌شود همه‌چیز را به بازی گرفت. بازی با دم شیر حماقت است. باید همه‌چیز را بدانی. بدانی که من مردد و درمانده‌ام...» (زرلکی، 1400: 182)

با توجه به آن‎چه گفته شد، اعتراف‌باز شهلا زرلکی دارای ویژگی‌های حائز اهمیت در امر ادبیات اعترافی است و در مواردی نیز خودزندگی‌نگاری اعترافی وی، به جای این‌که صرفاً قصه‌ی زندگی او باشد ارزش‌های فردی و خاص را طوری رمزگذاری یا تقویت کرده است که بتواند در شکل‌گیری فرهنگ، نقشی ایفا کند. اعتراف‌باز زرلکی که با زبان اول شخص روایت شده است روایتی پویا و در حرکت است که با استفاده از فرم‌های متغیر و ارجاع مکرر به گذشته‌ی او، هویت نویسنده را در لحظه‌ی اکنون بازتاب داده است. در روایت خودزندگی‌نامه‌ای وی نیز کنش به خاطرآوری همیشه با برخی کنش‌های بلاغی مانند ادعا، توجیه، قضاوت، محکوم کردن و بازجویی همراه است.

به‌هرروی، روح علمی حاکم بر اعترافات زرلکی و حجم کم این اثر، کتاب او را حائز اهمیت و موردتوجه برای بررسی کرده است. هم‌چنین زرلکی در این اثر به خوبی توانسته است بی‌محابا از سبکی رمان‌گونه استفاده کند تا از کشمکش خود با زمان گذشته و ستیزش با پیچیدگی‌های هویت‌های شکل‌گرفته در زمان حال بگوید و درعین‌حال، در دنیایی با شرایط زمانی، جغرافیایی و فرهنگی خود باقی بماند. هم‌چنین پذیرش پیمان خودزندگی‌نامه‌ای در این اثر زرلکی خوانش‌های متفاوتی از متن وی را امکان‌پذیر کرده و موجب شده است تا آن را به مثابه متنی که مدعی گفتن حقیقت است ارزیابی کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)